دفاع در برابر حمله چاقوکش، از نظر روانى درشرايط بسيار پُردلهره، پُردغدغه و سرشار از ترس و پريشانى و خصمانه رخ میدهد. در رويارويى با چاقويى تيز، قانون حاكم نيست هيچ اتفاق وحشتآور و دلهره آورى را نمیتوان با چنين وضعيتى، مقايسه كرد. انجام هركارى، حتا ساده، با دلهره و اضطراب و ترس، تبديل به عملى مشكل و سخت میگردد، چه رسد به اينكه قرار باشد از جانتان دفاع كنيد، كوچكترين غفلت، اشتباه و خطا منجر به نتيجهاى اسفناك میگردد.
فشار آدرنالين، ضربان تند قلب، كوتاه شدن تنفس (نفسهاى بريده) همگى ناشى از ترس حاكم بر موقعيت پيش آمده است. دقت كنيد، در برابر آدمى شرور و متخاصم و خشن قرار داريد. رحمى وجود ندارد; بايد از خود محافظت كرده و جان سالم به در بريد. «دوئل» با چاقو تفاوت زيادى با دفاع در برابر چاقو دارد. اگر هر دو طرف مسلح به چاقو باشند، يك معنى دارد و اگر تنها مهاجم، تيزى داشته باشد، مفهومى جدا دارد. همانطور كه قبلا اشاره شد، تهديد با چاقو، بالقوه داراى ويژگىهاى منحصر به خود است و حمله با چاقو نيز خصوصيات مخصوص خودش را دارد.
براساس آمار و ارقام، دست گرفتن چاقو و به كار بردن آن عليه انسانى ديگر یا جنگ تن به تن با چاقوكش، تأثيرى عميق و ويرانگر از نظر روانى، عاطفى، احساسى و شخصيتى بر فرد میگذارد كه در بسيارى از موارد تا پايان عمر هم جبران پذير نيست. لازم به يادآورى است مطالبى كه در ادامه اين بخش آورده مى شود، تنها جنبه ارایه حقايق و تشريح دلايل و علل و موشكافى موضوع چاقو و چاقوكشى را دارد و نگارنده به هيچ عنوان توصيه به استفاده و كاربرد آنان نمىنمايم همانطو ركه قبلا عنوان نمودهام، به هيچوجه عقيده به رويارويى فيزيكى نداشته و همگان را به پرهيز از درگيرى تشويق و ترغيب مىنمايم.
هيچكس با برنامهريزى، چاقوكش نمىشود; بلكه از بد حادثه و اوضاع روزگار، به انحراف كشيده شده و روزى خود را غرق در خلاف مىبيند. لذا بايد گفت: فلسفه چاقوكشهای خيابانى، در به كارگيرى چاقو با استفاده از سرنيزه در ميدان جنگى و نبردهاى نظامى، كاملا متفاوت است. چاقو، نماد وحشىگرى و درنده خويى است حقيقت ديگرى كه درباره چاقو و خلافكاران چاقوكش و قمه به دست، داراى اهميت است، دسترسى نداشتن آنان به سلاحهاى مؤثرتر، با استفاده راحتتر (مثل تپانچه) است.
چاقو و هرنوع تيزى از قبيل شمشير، قمه، قداره و… بالقوه محدوده عمل نامشخصى دارند. برخلاف تپانچه، كلت، تفنگ و هر سلاح گرم ديگر كه كنار رفتن از مسير گلوله يا پناه گرفتن و صبر كردن تا تمام شدن خزانه گلولهها، اسلحه را از جنبهى آلت كشنده، خارج میكند، چاقو چنين محدوديتى ندارد. حتا خود چاقوكشهاى حرفهاى نيز در رويارويى با حريف يا رقيبى تيزى كش همين عوامل و دلايل ذاتى براى شان عينى و واقعى است. نمیتوان چاقوکش حرفهاى و يك خلافكار سابقهدار را از آن مستثنا نمود. چاقو، ابزارى است كه میتواند سلاح سرد بسيار خطرناكى باشد
در آموزشگاهها و مدارس نظامى و ارتشى، چگونگى حمل، استفاده و كاربرى انواع سلاح گرم را به اعضا، آموزش مىدهند. حتا نيروهاى امنيتى و پليس، مسلح به كلت و اسلحه كمرى يا مسلسل سبك هستند; ولى قطعاً چاقو به همراه ندارند. چاقو، نماد خشونت صرف و عنان گسيخته است مقابله با چاقو شبيه رودررويى با گرگى درنده است. پيروزى در برابر گرگ خيلى بعيد است و تنها از عهده عدهاى خاص بر مىآيد.
خطر بالقوه و ذاتى چاقو به عنوان ابزار، در دسترس بودن آن، نياز نداشتن به آموزش و راحتى به كارگيرى است; مثل يك چماق. با چماق كسى را زدن نياز به آموزش ندارد. چاقو را در پهلوى كسى فرو كردن هم همينطور است. يك بچه يا دخترى نوجوان هم میتواند اينكار را انجام دهد. مهم اين است كه در برابر كسى كه چاقو به دست روبروى ما قرار دارد، چطور از خودمان حفاظت كرده و جان سالم به در ببريم.
0 دیدگاه