زوکی
ضربه ساده «چودان زوکی» با چرخش سریع باسن، انتهای کمر، بالای رانها، حول محور ستون فقرات آغاز میشود. این چرخش بخشی از یک دایره است همان چرخ لنگر باسن(دایره اول). انرژی چرخشی تولیدی در این دایره توسط ستون فقرات به شانهها منتقل میشود: (شانه چپ جلو است و شانه راست عقب قرار دارد). عضلات دلتویید و ذوزنقهای شانه چپ را عقب کشیده، همزمان شانه راست را به جلو میاندازند (دایره دوم). حالت بدن باید صحیح و درست باشد در غیر این صورت ستون فقرات نمیتواند، گشتاور نیرو را به شانهها منتقل سازد. آرنج راست از محل «هکیته» در مداری منحنی متمایل به طرف بالا رو به جلو حرکت میکند (دایره سوم). اگر عضلات بازو باز نشود و ساعد را در خطی مستقیم به جلو هدایت نکند و ساعد به مسیر فرضیاش ادامه دهد، مثل یک «آپرکات» در بوکس خواهد شد، ولی عضله پشت بازو (Tericeps) به کمک آرنج آمده – چون قصد داریم- مشت (زوکی) را مستقیم هدایت میکند (دایره چهارم). در نهایت با باز شدن کامل بازو و رسیدن به هدف، مشت (زوکی) هنگام اصابت، در جا میچرخد (دایره پنجم) و ضربه را وارد میسازد.
بسیاری از مبتدیان هنگام زدن ضربه زوکی، با بیرون دادن آرنج از مسیر مستقیم، باعث تخریب منظومه چرخشهای متوالی شده و سیر تکمیلی تولید نیرو را مختل نموده و نیروی مؤثری هنگام اصابت مشت ایجاد نمیکنند. دقت کنید در این حالت (جدا شدن آرنج از زیر بغل) فضای خالی بغل، هدف مناسب و آسیبپذیري برای ضربه حریفی هوشیار نیز خواهد بود. در شکل گیری زوکی، از پنج نوع چرخش (جذب مرکز وگریز از مرکز) استفاده علمی میشود. نقش عضلات انتهای ران، سرینی، فیلهها، شانهها، ذوزنقهای، بازو و ساعد در اینجا بسیار مهم و ارزشمند است.
اول از همه شانهها برای انتقال نیرو باید بچرخند، چرخش باسن(چرخ لنگر) چند عمل انجام میدهد یکی از آنها کوچک کردن اهرم بازو بین نخاع و شانه و همچنین تنظيم کاسه شانه با جهت نیروست. اگر باسن نچرخد و هنگام زدن زوكي صاف باشد، درنتیجه کاسه شانه که شبیه به یک مفصل توپی شکل است، با جهت نیرو در یک خط قرار نخواهد گرفت و صرفا يك نيروي سطحي، بنا به قدرت بازوها، توليد ميشود كه با فلسفه كاراته زمين تا آسمان فاصله دارد.
علاوه بر آن، گروه استخوانهاي دورگردن هم مانند یک بازوی اهرم عمل میکند و گشتاور نیروی قابل ملاحظهای در ستون فقرات ايجاد مینمایند، که هر دوی این نشانهها اتفاق خوبی نیستند. کشیدن زیاد شانهها به طرف بیرون باعث یک اتصال سست با کاسه شانه میگردد، عمق اضافه ایجاد میکند که بايد ریسک تاکتیکی از دست دادن تعادل را پذیرفت. يكی از كارهایی که مشت زدن را موثر و کارآمد میسازد آرنج چسبیده به بدن «هكيته» است. آرنج عكس العمل را به طور كامل باید عقب كشيد و از قسمت بالای بازو به عنوان یک اهرم مناسب برای تولید گشتاور نیروی بیشتر استفاده نمود. (به درك این موضوع خوب توجه كنيد).
عامل دیگر افزایش نیرو، بالا بردن شتاب زوکی است. هرچه بتوانیم سرعت بیشتری به حرکت مشت بدهیم نیروی زيادتری تولید خواهیم نمود. شتاب بیشتر موجب سرعت بیشتر ميشود. حجم بدن (توده عضلانی)، به عنوان یک پارامتر مؤثر در ایجاد نیرو نقش اساسی دارد. چرخه دایرهها و توالی دقیق آنها در سیکل صحیح، نتیجه مطلوبی(ضربه مشت محکمتری)، به بار میآورد. نگهداری و یادگیری چگونگی این ریتم، نیازمند زمان و تمرین مکرر است.
برای بالا بردن سرعت مشت، کار زیادی نمیتوان انجام داد به جز اینکه مقداری حجم ماهیچههای خود را افزایش دهیم. برای بالا بردن سرعت، مقدار فاصله را چندان نمیتوان افزایش داد (مسیر حرکت زوکی محدود است). کسانی که «گوجوریو» يا كيوكوشين تمرین میکنند، آرنج دست عكس العمل «هكيته» خود را بالاتر میگیرند، و درنتیجه فاصله طولانیتری ایجاد کرده كه سرعت مشت هم زیادتر میگردد. اما این فاصله آنقدر کوچک است که در عمل استفاده زیادی از آن نميتوان برد. به علاوه هرچه آرنج بالاتر کشیده شود، چون ماهیچهها منقبضتر میشوند، مقداری از فواید مکانیکی بازوی اهرم نیز از دست میرود.
موضوع جالب توجه اینکه وقتي پشت سرهم مشت میزنیم، فشار قابل توجهی به طرف پایین وجود دارد (نيروي جاذبه) كه آرنج در برابر اين نيرو مقاومت ميكند و ساعد را به بالا میکشد. این عمل که هزینه ثابت « Overhead» نامیده میشود، چیزی را به مشت زدن نمیافزاید اما به انرژی بسیار زیادی نیاز دارد و نمیتوان از آن اجتناب کرد. زیرا هرچه سرعت زوکی زيادتر میشود، مجبوريم انرژي بیشتري هم صرف كنيم كه هیچ نتیجه و بازده جز خستگی ندارد.
موضوع حائز اهمیت دیگر وزن است. کاراته کا هرچه سنگینتر باشد، نیرویش زيادتر است (البته منظور آدم خیلی چاق نیست). ساعدهاي بزرگتر هم عملكرد بهتري دارند، چون حجم بیشتری از نیرو را فراهم میآورند. عامل دیگری که در این میان نقش دارد، ماهیچهها میباشند. توده حجيم و متناسب عضلاني به طور قطع در توليد یک زوکی قوی نقش موثری بازي ميكند (ممكن است در سرعت مشت تاثير چنداني نداشته باشد، ولي به هرحال باید آن را به عنوان يك پارامتر مهم به حساب آورد).
همانگونه که گفته شد هر عمل، یک عكسالعمل دارد و در اینجا موضوع به خوبی مشهود است. با پرتاب بازوي راست به جلو، بازوی چپ را به عقب کشیده و در مقابل شانه چپ قرار ميدهیم. (يعني نیروها موافق و مخالف هستند). اما موضوع به این شکل خاتمه نمییابد. شانهها احتیاج به حفاظت و استحكام دارند، آنها نياز به بدنی دارند که در مقابل فشار و کشش مقاومت کند، همينطور ستون فقراتی استوار که بر روي عضلات سريني و لگن خاصرهای قوي متكي باشد. و پاهايي قدرتمند كه خود نیز به وسیله کف پاها و انگشتان بر زمین قرار گیرند.
هر تکنیکی مثل زوكي از انگشت شصت پا تا بالا، نياز به هماهنگي و وحدت يكپارچه تمام این عناصر دارد. همه این اعضا باید قوی و نیرومند، نرم و انعطاف پذیر، و در عين حال محکم و سخت باشند تا نقش خود را به خوبي ایفا نمایند. در اینصورت است که مشکلی پیش نخواهد آمد.
0 دیدگاه