ورزشكار مغرور
ورزشكاراني كه غرور نابهنجار دارندہ(ورزشكار مغرور)، از همان اول يك هدف بلند پروازانه و غيرواقعي براي خودشان در نظر ميگيرند؛ مثلا ميگويند بايد حتما در مسابقات المپيك به مقام اول برسند وگرنه ديگر هيچ مقامي ارزش ندارد و يك شكست كامل محسوب ميشود. اين افراد حتي اگر به مقام اول المپيك برسند، باز هم احساس رضايت نميكنند و مثلا حفظ اين مقام را براي يك مدت ۱۰ ساله، يك موفقيت كامل ميدانند و باز هم وقتي به آن ميرسند، همين سيكل تكرار ميشود، الي آخر. در حالات شديدتر، ورزشكار مغرور حتي اگر در يك حوزه ورزشي به اوج برسد، تمايل دارد در حوزههاي رفتاري ديگري مانند علم و هنر نيز اوج بگيرد.
در واقع ورزشكار مغرور هيچ وقت خود را پيروز ميدان نميدانند! آنها حتي به خود اجازه نميدهند كه از ديگران كمك بگيرند چون حتي كمك نزديكترين دوستانشان باعث ميشود خودشان را در مركز موفقيت نبينند. ورزشكار مغرور از آنجا كه خود را منصف، درستكار و وظيفه شناس ميداند، از ديگران هميشه انتظار احترام دارد. در تحقيقي كه اخيرا با هدف اندازهگيري رابطه غرور با حالات خلقي منفي انجام شده، روانشناسان ورزشي به نتايج زير رسيدهاند:
انتظارات بالاي جامعه، والدين و مربيان باعث ميشود ورزشكاران، حالات غمگيني و افسردگي را تجربه كنند.
انتظارات بالاي مربيان، به تنهايي، ميتواند موجب احساس تنش و اضطراب در ورزشكاران شود.
توقعات بيش از حد جامعه، مربيان و والدين باعث ميشود ورزشكاران نسبت به ورزشكاران ديگر احساس خشم و خصومت كنند.
چه بايد كرد؟
باتوجه به اينكه در جامعه ما به روانشناسي ورزشي به اندازه ديگر كشورها بها داده نميشود، قبل از هرچيز بايد اين حرفه در جامعه ورزشي ما به رسميت شناخته شود. همچنين دانشكدههاي روانشناسي و تربيت بدني ميتوانند با همكاري همديگر به تاسيس گروههاي آموزشي روانشناسي ورزش دست بزنند.
به طوركلي، هرچه ورزشكاران استرس كمتري تجربه كنند، حالات خلقي منفيشان كمترميشود؛ يعني كمتر مضطرب، افسرده و خصومت جو ميشوند و اين به نوبه خود باعث ميشود كه آنها بهتر بازي كنند و بيشتر موفق شوند. مربيان بايد آگاه باشند ورزشكاراني را كه مغرور هستند، بشناسند و در تعديل اين ويژگي شخصيتي با كمك روانشناس ورزشي بكوشند.
همچنين خود مربيان نيز نبايد به خاطر غرورشان، توقع بيش از اندازهاي از ورزشكاران داشته باشند و آنها را تحت فشار قرار دهند. مطبوعات نيز علاوه بر اين كه نبايد به توقعات بالاي اين قشر از جامعه ورزشكاران حرفهاي دامن بزنند، بلكه بايد سطح توقعات ورزشي را نيز متناسب با تواناييهاي ورزشكاران بالا ببرند.
0 دیدگاه