به كارگيرى چاقو در دزدى‌ها، امر معمولى است. سارق براى ترساندن و وادار كردن قربانى در تن دادن به خواسته‌اش(گرفتن كيف پول، خودرو و…) چاقو را در برابر چشم او، حركت داده و قصد خود را بيان مى‌كند. حالت روحى و فيزيكى خلافكار، تعيين كننده ميزان تهديدى است كه بالقوه وجود دارد. درگيرى با چاقوكش، به منزله اين است كه با مشت و لگد به مقابله با تيزى بپردازيد، آيا آنقدر مهارت داريد تا بدون آسيب ديدن طرف را خلع سلاح كنيد؟
يادتان باشد: چاقو، برنده است، به راحتى در گوشت بدن فرو مى‌رود، قبل از هر واكنشى، بهترين راه; يعنى، خروج از صحنه را برگزينيد، برويد، مطمئن باشید که برنده‌ايد، چيزى از دست نخواهيد داد، حرف‌هاى ديگران را فراموش كنيد. نياز به تأكيد و تكرار ندارد، زد وخورد، درگيرى، مشاجره فيزيكى و… كار احمقان‌هاى است. چاقوكشى زاييده افكارى ابلهانه و ناقص است.
بدون شك، چاقو ابزار كشنده و خطرناكى است و مبارزه دست خالى در برابر آن پيچيده و دشوار. نتايج درگيرهاى خصمانه و خشمانه با چاقو و آمار اورژانس و بيمارستان‌ها و دواير جنايى پليس حاكى از آن است؛ قربانيانى كه مورد ضرب و جرح یا قتل قرار گرفته‌اند، شانسى براى پيروزى نداشته‌اند. شانس برترى در دعواى خيابانى، به عوامل مختلفى بستگى دارد: اندازه و هيكل طرفين، تجربه و مهارت رزمى و دفاعى، تعداد افراد هر طرف، وضعيت روحى روانى هر كدام، نوع سلاح و… مهاجم، آماده حمله بردن است، ولى قربانى انتظار حمله ندارد. وقتى چاقو براى ترساندن در دست خلافكار باشد، خيلى از عوامل فوق به خاطر برترى بالقوه چاقو تحت شعاع قرار مى‌گيرند. به قد و قواره، زور بازو، قدرت بدنى و… خود مغرور نشويد
چاقو براى ترساندن دست آدمى نحيف و معتاد هم برنده و خطرناك است
چاقو در دست خلافكار، نه تنها عامل تهديد و ترساندن، بلكه عامل برترى نيز محسوب مى‌گردد
قصد ندارم نااميدتان كنم; ولى ترس، وحشت، هراس و پى‌آمد آن‌ها آدرنالين ترشح شده در خون، چهارچوب‌هاى قبلى روانتان به هم مى‌ريزد. سارق شب هنگام، درِ ماشينِ متوقف پشت چراغ خطر را باز كرده، كنار راننده‌ى مشغول صحبت با تلفن همراه مى‌نشيند. نوك چاقو را زير گلو يا شكم راننده گذاشته او را تهديد مى‌كند، راننده خيلى خوش‌شانس باشد يك چهارراه پايينتر، فقط كيف پول و موبايل‌اش را از دست مى‌دهد والا… .
[…] در حالت اول چاقو جنبه تهديد و ترساندن دارد، چاقوكش با تكان دادن چاقو و تيزى، همانگونه كه قبلا اشاره شد، […]