40,000 تومان
دسترسی: موجود
مخاطب: همه کسانی که میخواهند از شر افکار منفی خلاص شوند و مثبت اندیشی را جایگزین آن کنند و از لحظه های زندگی شان لذت ببرند.
نام کتاب: یک نفس زندگی
نویسنده: افشین طباطبایی
انتشارات: نقش نگین
نوبت چاپ: دوم ۱۳۹۲
مشخصات محصول: کتاب چاپی در قطع رقعی، در ۲۵۶ صفحه، جلد سلفون براق
موضوع: اجتماعی-روانشناختی
ویراستار: حجت الله ایزدی
قیمت پشت جلد: ۱۸۰۰۰ تومان
گاهی وقت ها چنین به نظر می رسد که همه چیز سخت، عذاب آور و غیرقابل تحمل است؛ انگار هرچه مشکل و بدبختی در دنیا وجود دارد، متعلق به ماست و هیچ راه حلی هم برایشان پیدا نمی شود و با وجودی که نمیدانیم چه کسی مقصر است، بازهم گناه همه چیز را به گردن این و آن می اندازیم. در این شرایط معلوم است که ترس، اضطراب و دلتنگی نصیب مان می شود و آخر کار هم راه به جایی نمی بریم. نمی دانیم چه اتفاقات وحشتناکی ممکن است روی دهد. گویی قربانیان درمانده ای هستیم که در دنیای ناعادلانه، بی رحم و سرشار از ظلم و تهی از عشق به سر می بریم. اگر خُوی ما عیب جویی از دیگران باشد، هرجا که برویم فقط بدی ها و نواقص را می بینیم؛ منفی نگری ملکه ذهن می شود و ناخودآگاه نکات منفی را بزرگ می کنیم و از کاه، کوه می سازیم؛ اما اگر عادت کنیم خوبی ها را ببینیم، تنها نیکی، زیبایی رفتارهای شایسته و پسندیده ی هر رویدادی به چشم مان می آید و مثبت نگری ملکه ذهن می شود.
مقدمه
فصل اول: نگرانی، تشویش، اضطراب
فصل دوم: ذهن و عملکرد مغز
فصل سوم: قدرت تفکر مثبت
فصل چهارم: خوش بینی
فصل پنجم: حسادت، بخشش، آرامش
فصل ششم: زندگی در زمان حال
فصل هفتم: خوش بختی و بدبختی در چیست؟
فصل هشتم:راز خوش بختی
منابع و ماخذ
مقدمه:
«دو زندانی از یک دریچه به بیرون نگاه میكردند اما یكی آسمان پر ستاره ر ا تماشا میكرد و دیگری زمین لجن زار را مینگریست». «دیل كارنگی»
آشكارا به جایی رسیده ایم كه نمی دانیم هدف از زندگی چیست و برای آن پاسخی روشن و مشخص نداریم. زندگی بی هدف و بی انگیزه، انسان را تا حد سرگشتگی و افسردگی پیش می برد. باورها و عقاید غیرمنطقی خود را باید تغییر دهیم تا احساس خوبی درباره ی زندگی داشته و بهتر بتوانیم مشكلات مان را حل كنیم. آن چه باعث ناراحتی و احساسات منفی در ما می شود، وجود مشكلات نیست! بلكه باورهای غلط ما درباره ی زندگی است كه این مشكلات را ایجاد می كند. بدتر از همه آرزوهایی است كه در وجودمان مانند قارچ رشد می كنند ولی فقط تعداد معدودی از آن ها به بار می نشینند و بقیه چون گل های پژمرده پرپر شده و از بین میروند.
معنی زندگی برای بیش تر آدم ها عبارت است از: « تماشای تشییع جنازه آرزوهای برآورده نشده »
زبانم قاصر است كه بگویم زندگی مان را به ضعف و حقارت می كشانیم و نمی دانیم این همه رنج و بدبختی را خودمان درست كرده ایم.
در حقیقت باید گفت كه سعادت هم چون نیكی یك شكل و رو دارد، اما بدبختی مانند پلیدی هزار چهره. اگر از زندگی مان راضی نیستیم و می خواهیم آن را تغییر دهیم، نخست باید افكار و باورهای منفی را از ذهن بیرون بریزیم؛ در حقیقت راز خوش بختی در خوش بینی و داشتن ذهنیت مثبت است؛ چرا كه ما همانی هستیم كه فكر میكنیم
جادوگر شهر اوز
فیلم سینمایی جادوگر شهراوز را دیده اید یا نه؟ در آن داستان خیالی، شهری به نام اوز وجود دارد كه مردم اش فكر می كنند شهر آن ها سبز است . بعد در طول فیلم معلوم میشود كه شهرشان سبز نیست؛ بلكه تمام اهالی عینك سبز روی چشم داشته اند برای همین همه چیز را سبز میدیده اند. اگر زندگی برای مان خوشایند و دلپذیر نیست، مطمئن هستم كه در كودكی همواره در شادی و نشاط به سر میبرده ایم. رنگ واقعی زندگی ما همان رنگهای كودكی است؛ رنگ لذت، رنگ شادی، رنگ خنده از ته دل؛ پس چه اتفاقی افتاد كه همه چیز تغییر كرد و رفته رفته رنگها تیره شدند. حقیقت این است كه رنگ زندگی هیچ گاه عوض نشده است و هم چنان همان درخشندگی و جلوه زمان كودكی مان را دارد. با این تفاوت كه ما عینك بدبینی، منفی بافی، خمودی، نگرانی، طمع و هزارجور حس دیگر را به چشم زده ایم و دنیا را از پشت آن می بینیم.
همان طور كه برای یك بچه شكست و نخندیدن بی معنی است ما نیز باید این عینك سیاه ر ا از چشم برداریم و دنیا را با همه رنگ هایش ببینیم؛ آنگونه كه در كودكی میدیدیم. زندگی در لحظه حال، آن حاضر، جاری است. همه ما مشكلاتی داریم، گرفتاری ، ناراحتی ، و رنجهای مختص خودمان ر ا، كه درك آن برای دیگری ممكن نیست . ولی هركدام به سادگی میتوانیم هنگام دچار شدن به یك مصیبت، فكر كنیم اگر مشكلی بزرگ تر و حادتر برای مان پیش آمده بود ، چه میكردیم؟ اگر وسط بیابان چرخ ماشین پنچر شد، به زمین و زمان بد و بیراه نگوییم، ممكن بود به جای یك چرخ، دو تا لاستیك پنچر میشد، آن وقت چه می كردیم؟ چنین نگرشی باعث میشود با فكر باز به دنبال یافتن راه حل برویم. به طوركلی این ادراك و احساسات ما (ترس ، اضطراب و خشم ) توسط دگرگونی های ذهنی و درونی به وجود می آیند ، نه به واسطه رویدادهای پیرامونی . شاید یكی از بزرگترین موهبت های انسان در زندگی، توانایی گزینش افكار و اندیشه هایی است كه به ذهن راه مییابند. به سادگی میشود اسیر توهمات دنیایی مالامال از ترس ، نفرت ، تضاد و تناقض شد یا عشق و آرامش و صلح را در خود بنیادین نمود.
ریشه همه بدیها و خوبیها در ذهن است!
ریشه همه بدیها و خوبیها در دنیای درون ذهن قرار دارد. همواره مصایب و مشكلات حاد زندگی ، برهم زننده تعادل روانی ما نیستند. به عبارتی عدم توجه لازم به دستگاه روانی هم می تواند علت بسیاری از كج خُلقی ها باشد. بی توجهی ها و عدم آگاهی نسبت به ملزومات و نیازهای دستگاه روانی، ما را دچار مشكل میكند. خُلق افسرده، اضطراب ، پرخاشگری و بسیاری از بیماریهای روان- تنی حاصل همین غفلت و بی توجهی نسبت به خویش است. تمام توان و قدرت ما در لحظه حال جاری است؛ در این لحظه باید آنگونه رفتار نماییم كه شایسته و مناسب باشد چرا كه گذشته رفته و آینده هنوز از راه نرسیده . در فرهنگ و ادبیات ما اهمیت این موضوع بارها بیان شده است. انسانی كه میخواهد بر زندگی اش تسلط داشته باشد، ابتدا باید ذهن خود را از گذشته خالی و به آینده اطمینان كند. اگر ما لحظه حال را درست و صحیح زندگی كنیم، آینده بر وفق مرادمان خواهد بود . همه نگرانی ها برخواسته از آینده اند و ناراحتی ها ریشه در گذشته دارند . لحظه اكنون سرشار از نیروی ناب و باروركننده هستی است.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.