انسان متمدن امروزی به طور گستردهای تحتتأثیر نیروها و عوامل محیطی (بیرونی) قرار دارد. از آن جایی که این نیروها غالبا باهم درتضاد هستند، آدمی با مشکلات گوناگونی در زمینههای: فردی، گروهی، خانوادگی و اجتماعی مواجه میشود و گاه از شدت ناکامی و سرگردانی، در دام خشم و عصبانیت میافتد. به ویژه خشم در ورزش.
بیشتر انسانها سرشار از احساسات متراكم شده منفي (ترس، اضطراب و خشم) هستند كه در طول زمان، در آنها انباشته شده و همچون مخزن گاز قابل اشتعالند. بدبختانه، انسان اغلب خشم خود را متوجه بخش هایی (یا کسانی) میسازد که نقشی در ایجاد مشکلات او نداشتهاند.
مهار خشم در ورزش، سخت اما شدنی است
البته خشم درونی گاه ريشه در دوران كودكی، روابط والدين، محيط زندگی و خيلی عوامل دیگر دارد، اما آنچه مسلم است؛ خشم درونی مانع رشد احساسات مثبت میشود. «خشم در ورزش، زمانى میتواند به جا باشد كه تهديدى واقعى و عينى دركار است و ميزان خشمگين شدن، متناسب با تهديد بوده و اقدامات پی آمده با كمترين آسيب روانى، جسمى، مالى و جانى برای هر دو طرف درگير باشد»
خشم در ورزش در سه مورد بیجا ارزيابى میشود:
اول: بي دليل عصبانى شويم.
دوم: ميزان خشم، هيچ تناسبى با اتفاق پیش آمده، نداشته باشد.
سوم: اقدام نامناسبي ـ چه روانى چه فيزيكى ـ در واكنش به آن انجام دهيم.
بسياری از ما با خشم زندگی میكنيم آن را موجه و ديگران را عامل به وجود آمدنش میدانيم. تا زمانی كه به خشم وابسته باشيم، در قلب خود فضای كمی برای عشق خواهيم داشت. بايد تا جايي كه ميشود از آن دوری يا مهارش كنيم و در طول زمان از دامنه، شدت و حدّتاش بكاهيم. بيشتر اتفاقات ناگوار از سر عصبانيت رخ ميدهد كه به طور معمول زاييدهی افكار منفی يا هيجانات غيرقابل مهار ميباشد. متاسفانه براي بعضیها خشونت يكی از چرخههای عادی زندگيشان است؛ درحالیكه ميتوان رامش كرد و لگام بر آن زد (یکی از راههای مهار خشم، ورزش است).
خشم قطره قطره جمع میشود
رای داور باعث خشم ما میشود، بازیکنی ناخواسته به ما تنه میزند، و از کوره درمیرویم. رییس باشگاه به اشتباه از دست ما ناراحت میشود، مربی سرمان داد میزند، و هزار چيز ديگر كه عصبانيمان ميكند. بيشتر موضوعاتی كه باعث خشمگين شدن ما ميشوند، از جانب افراد ديگر رخ میدهد.
به مرور زمان این الگوی خشم در ما شکل ميگيرد و عادت ميكنيم به کسی اعتماد نکنیم و هميشه منتظر موجهای منفی باشيم. در چنین شرایطی، ناخودآگاه کیفیت زندگی ورزشیمان به تدریج بدتر میشود. این اتفاقات دروني، بدون اينكه بخواهيم، ما را به یک بمب هیجانی تبدیل ميكند که با پيش آمدن هر مشکل تازهای منفجر میشويم.
وقتى خشم فوران میكند، احساسات ديگر کمرنگ و محو میشوند. ناتوانى، ناكامى، نااميدى و ديگر احساسات منفى باعث میگردند شخص بهطور موقت با پوشش خشم، خود را قدرتمند ببيند. خشم، فرارى موقتى است كه اغلب بر وخامت اوضاع میافزايد. خشم، بر توانايى استدلال، تأثير منفى شديدى میگذارد، آن هم در زمانی كه براى حل مشكل، به استدلال منطقى بيشتر نياز است. علاوه بر آن، خشم زاويهى ديد را به سياه و سفيد محدود میكند.
ذهنِ خشمگين هيچوقت نمیتواند آرامش داشته باشد. چون سرشار از افكار تهاجمی است. در حقيقت هنگام خشم، ذهن ناخودآگاه به دنبال آن است تا احساس ترس را به شكل پرخاش سر دیگری خالي كند.
آدمها اغلب مانند عروسكهای خيمهشببازی در دست نفس اماره، خشمی را كه نسبت به خود دارند، بیخود و بیجهت متوجه ديگران میكنند. نكتهی جالب توجه اینكه ضمير ناخودآگاه تصور میكند؛ درنتيجهی اين روند به احساس امنيت روانی دست يافته است. اما چگونه میتوان خشم را مدیریت و آرامش ذهن به وجود آورد؟ چگونه بياموزيم ديگری (ورزشکار یا تیم حریف) دشمن ما نيست؛ گرچه ممكن است دوست هم نباشد؟
اگر بتوانيم در برابر خشم، مقاومت كرده و از خود ضعف نشان ندهيم، كم كم شرايط براي گسترش دوستی مهيا میشود. وقتی افكار منفی نداشته باشيم، كسي را خطاكار نخواهيم خواند؛ از چيزي هم نمیترسيم كه دست به دفاع يا تهاجم بزنيم و به خودی خود سرشار از نيرويی سازنده میشويم. در همین رهگذر ذهنمان درخششی پيدا میكند كه ذخاير انرژی خرد و روان و انديشهمان در راه مثبت و درست صرف میشود و نگاهمان به همه چيز خوب و سازنده میردد، نه منفی و هرز، و به قولی: «نيمهی پُر ليوان را خواهيم ديد».
بهترین راه این است؛ در هر لحظه طوری زندگی كنيم كه گویی تنها لحظهای است كه وجود داشته و خواهد داشت، مثل کاری که یک ورزشکار باید بکند، او چه باید بکند؟ او باید هنگام تمرین، بازی، مسابقه، تماشای مسابقه و… در لحظهی حال حضور داشته و از انرژی ناب آن سرشار شود. ورزشکار باید در لحظهی حال با تمام توان فکری و جسمیاش عمل کند و به فکر چیز دیگری نباشد، چرا که گذشته رفته و آینده هنوز از راه نرسیده، رمز نشاط ورزشی در همین نکتهی ساده است.
ورزشکاری که میخواهد بر زندگی ورزشیاش تسلط داشته باشد، ابتدا باید ذهن خود را از گذشته خالی و به آینده اطمینان كند. اگر او لحظهی حال را درست و صحیح زندگی کند، آینده بر وفق مرادش خواهد بود.
0 دیدگاه