«دو نوع توازن در جهان وجود دارد: خارجی مثل؛ موسیقی یا پرواز پرنده و…، داخلی، مثل ساختمان اتمی یک مولکول یا ضربان قلب… هر فرآیند اجتماعی نوعی توازن خارجی است: مانند امور اداری یک بانک، یا ترافیک شهر. هنره ایرزمی به عنوان دستآوردی انسانی هم تابع این قانون بوده و دارای توازن و ریتم خارجی است. برای شناخت بهتر و کاملتر هر مجموعه یا موضوعی، درک توازن حاکم بر آن اهمیت زیادی دارد. کسانی که قدرت درک و حس قویتری داشته باشند ریتم، توازن و هارمونی را در کاراته میفهمند و به هماهنگیهای موجود بیشتری دست مییابند و پیشرفت سریع و قابل ملاحظهای خواهند داشت، در مقابل، کسانی که فاقد این حس درونی و درک باشند، رشد کمی در کاراته دارند.
بسیاری از رویدادهای موزون روزمرهی زندگی، نتیجهی اتحاد و یکپارچگی ذهن و جسم است. درک وزن و آهنگ هر رویداد و پدیدهای به رشد سریع در آن مسیر میانجامد. توازن حاکم در موسیقی و حس لطیف شناسایی و درک زیر و بم آن، ما را به شناخت توازن موجود در کاراته نزدیکتر میسازد. حرکات، فنون و تکنیکها در کاراته، آهنگین بوده و دارای وزن میباشند یعنی نوعی موسیقی کاراته.
در موسیقی، حرکت افقی نُتها در طول زمان را ملودی گویند. هنگام شنیدن یک آهنگ چیزی که در ذهن ما میماند، صدای خواننده است که همان ملودی میباشد، هر نوع سازی را هم، همراهی مینامند. در هنر موسیقی چگونگی ترکیب سازها و ملودی را هارمونی مینامند. با این حساب همخوانی و هماهنگی مطلوب بین اجزا را هارمونی میگویند.
هر حرکتی در کاراته دارای وزنی منحصر به خود است یعنی موسیقی کاراته و مانند موسیقی، هر تکنیک وزن مشخصی دارد. ترکیب صحیح این اوزان ما را به یک هارمونی و توازن دلچسب میرساند. همان نکتهای که بدون شناخت و یافتن حس درونیاش، نمیتوان فلسفهی هنرهای رزمی را درک کرد و در آن پیشرفتی حاصل نمود. نزدیکی هنرهای رزمی در همین تجانسها به چشم میخورد. توازن موجود بین زیروبمهای یک قطعه موسیقی، هماهنگی و ظرافت آنها؛ تعیین کنندهی نوع کیفیت، زیبایی و ارزش و جایگاه آن اثر موسیقی است. قدرت شناخت و درک رابطهی اجزا و هارمونی حاکم بین آنان، در افراد گوناگون متفاوت و متغیر میباشد. همانگونه که گفته شد؛ هنرهای رزمی به ویژه کاراته، مثل موسیقی، آهنگین است؛ ریتم، وزن و نظم دارد. قانون و فرمولهایی معین، شرایط این ترکیبات موزون را تعیین میکنند و میزان تبحر و توانایی هنرجو در شناخت، حس و درک این هماهنگیها و هارمونیها مُعرف حد و مرتبهی اوست» (کاراته این است- اویاما- ص – چاپ ۱۹۸۴).
نقاط مشترک كاراته با موسیقی و رقص
«مردم از دریافت این حقیقت، بسیار متعجب میشوند که ارتباط نزدیکی بین کاراته و موسیقی وجود دارد، یعنی نوعی موسیقی کاراته. افرادی که به طورکلی با روح موسیقی آشنایی ندارند در تمرینات کاراته پیشرفت کُندی دارند. ولی آن عده چند دوره کلاس موسیقی را گذراندهاند (یا با موسیقی کلاسیک آشنایی دارند)پیشرفت قابل توجهی در کاراته پیدا میکنند. همه میدانیم که عامهی مردم چه نگرشی نسبت به کاراته دارند. کاراته بیشتر بهخاطر تکنیکهای دست و پا، دفع حملات حریف، و در مجموع مبارزه و جنگاوریش مورد توجه است. توده مردم به محض شنیدن واژهی کاراته به یاد حرکات جنگی یا زدوخوردهای خیابانی ناشی از فیلمهای سینمایی میافتند. متاسفانه آنچه بیش از همه ما را آزرده خاطر و ناراحت میکند این است که بسیاری از مردم نمیتوانند به این نکته پیببرند که کاراته یک شیوهی انضباطی، تربیتی و اخلاقی است، زیرا کاراته زمانی به واقعیت میپیوندد که پرورش روح و تهذیب شخصیت هنرجو در آن وجود داشته باشد.
تاکید بر این مساله که کاراته دارای موسیقی است یا به عبارتی موسیقی کاراته یا بهتر است بگوییم کاراته و موسیقی، نقاط مشترک زیادی دارند، هیچ پیشرفتی را در زمینهی درک کاراته به وجود نخواهد آورد. البته خیلیها این عقاید را به تمسخر میگیرند، با اینحال باید گفت که چنین ارتباطی (کاراته و موسیقی) هرگز به ذهن کسی رسوخ نکرده است. موسیقی از نواها و صداهای دلنشین تشکیل شده است و میتواند اشک به چشمها بیاورد. گاه مانند شعلههای آتش (همچون ریتمهای لاتین و جاز) سر به فلک میکشد، گاه عواطف و احساسات بشری را تهییج میکند؛ اما هیچ ارتباطی با هنرهای رزمی ندارد. اگر موسیقی به حرکات دستها، پاها و تمام قسمتهای بدن وابسته باشد به چیزی مانند رقص ختم میشود، و این عامل رقص (منظور رقص کلاسیک مثل باله- نه رقصهای مبتذل) در کاراته منعکس میگردد.
از زاویه دیگر باید اشاره کنیم که شاید رقص و کاراته، ارتباط بسیار نزدیکی با هم دارند. موسیقی و رقص را نمیتوان از هم جدا کرد و آنطور که از این قیاس منطقی برمیآید، موسیقی و کاراته هم از یک روح برخوردار هستندیعنی موسیقی کاراته»(کاراته این است- اویاما- ص – چاپ ۱۹۸۴).
0 دیدگاه