نقش مربی :
مربیان ورزش مانند آموزگاران بعد از اولیاء نقش مهمی در تأمین بهداشت روانی نوجوانان و جوانان دارند و بر اعتماد به نفس و خودپنداری و چگونگی روابط آنها با دیگران تأثیر بسیار دارند. با وجود این نقش مهم و اهمیت الگوپذیری و همانندسازی نوجوانان با مربیان خود، این مربیان غالباً اطلاع زیادی از فرایندهای فیزیولوژیکی روانشناختی و تکنیکهای جدید برای تقویت انگیزه افراد و شناخت از شخصیت آنها در جوّ ورزشی و خارج از آن ندارند. به همین دلیل دانش و بینش مناسبی نیز برای ارتباط برقرار کردن با خانواده نوجوانان تحت آموزش خود ندارند.
این روند، پیچیدگی خاصی پیدا میکند اگر طرز فکر و ارزشها و نقش مربی در تضاد اساسی با اولیای نوجوانان باشد، در دبیرستان و دانشگاه و بعدها در سطح ملی و حرفهای مربیان غالباً ارتباط عاطفی نامناسب توأم با انتظارات و توقعات زیاد از آنها دارند و تنها از آنها پیروزی میخواهند. مربیان همانند اولیاء اغلب باعث ایجاد احساس منفی در نوجوانان میشوند، مگر این که در مسابقه پیروز شوند. در بسیاری از موارد، مربیان به نفع برخی از بازیکنان تبعیض قایل میشوند و رفتارهای ناجوانمردانه و غیر ورزشکارانهای نسبت به آنها بروز میدهند.
در پژوهشی که از تقویت منفی، طعنه و کنایه، توجه نکردن به جنبههای مثبت، طرفداری از بعضی از بازیکنان و حتی تقویت روابط منفیبین بازیکنان استفاده میکنند، گاهی ورزشکاران ممکن است از نیت و رفتار مربیانی که مراحل رشد و درجه توانایی آنها را در نظر میگیرند، سوء تعبیر کنند. گاهی مربیان اهمیت نقش خانواده، دوستان و مدرسه را در تعیین بهداشت روانی نوجوانان نادیده میگیرند.
پژوهشهای علمی نشان داده است که تقویت مثبت، تقویت و تکینکهای مناسب در قالب محیطی و حمایت کنند، بهترین راه تقویت انگیزه، روحیه، رضایت، عملکرد، کفایت جسم و انسجام گروهی در ورزش است. نقش مربی و انگیزه در ورزش بین ۸ تا ۱۸ سال رابطه نزدیک با یاد گرفتن مهارتها، لذت بردن از زندگی، پیشرفت خود و توانایی جسمی و روانی و در مجموع تقویت بهداشت روانی دارد. هدف سالم در ورزش ایجاد رفتارهای مطلوب به وسیله تقویت مثبت و نیز تعمیق انگیزه خواسته برای پیشرفت در مقابل ترس از شکست است. لذت بردن یکی از دلایل اصلی شرکت در فعالیتهای ورزشی است. عدم لذت منجر به تضاد میشود.
پژوهشگران در تحقیقی که در مورد رابطه لذت با توانایی و پیشرفت در کشتیگیران ۹ تا ۱۴ سال مسابقه کشتی انجام دادند دریافتند که پسرانی لذت میبردند که مربیان و اولیاء از عملکرد آنها راضی بودند و فشار کمتری از سوی آنها احساس میکردند، رفتارهای منفی کمتری از آنها میدیدند. همکاری متقابل بیشتری بین نوجوانان و بزرگسالان وجود داشت و نتیجتاً روحیه قویتری داشتند.
فقدان لذت از ورزش در دورانهای اولیه زندگی سبب میشود که فرد در بزرگسالی نیز چندان رغبتی به ورزش نداشته باشد و از این جهت به بهداشت عمومی او لطمه وارد آید. این تجربههای اولیه دوران رشد کودکی و نوجوانی اگر مطلوب نباشد به نوعی تنبلی و بیتفاوتی و گوشهگیری جسمی و روانی منجر میشود که عواقب بهداشتی ناسالم فردی و اجتماعی به همراه دارد. تشکیلات آموزشی ما به تشدید این وضع دامن میزند. مدارس ما اهمیت زیادی به ورزش و رشد جسمانی نمیدهند. در حالی که داشتن اینگونه برنامهها که لذت جسمانی دربردارند و اعتماد به نفس فرد را تقویت میکنند، سبب ازدیاد فعالیتهای جسمانی در اثر نقش مربی و در نتیجه تداوم سلامت جسمی و روانی و نشاط و تحرک مداوم در زندگی میشود.
تحقیقات دربارة گریز کودکان و نوجوانان از ورزش نشان میدهند که معمولاً تجربههای نامطلوب ورزشی چنین وضعی را ایجاد میکنند. تجربههای از قبیل شرکت ندادن آنها در ورزش، تأکید بر رقابت و موفقیت، فشار زیاد، بی حوصله شدن، دوست نداشتن مربی، لذت نبردن و تنبیه شدن به علت شکست. البته این واقعیت وجود دارد که هر چه نوجوان بزرگتر میشود به دلیل داشتن علایق، سرگرمیها، گرفتاریهای آموزشی و روابط اجتماعی گسترده فاصله او از ورزش بیشتر میشود. به همین دلیل، باید اولیاء و مربیان سعی کنند ورزش را به صورت متعادل در کل برنامههای فرد جای دهند تا این عامل که از مهمترین عناصر بهداشت جسمی و روانی است، از برنامة زندگی وی حذف نشود.
0 دیدگاه