حملات ياغيان و خلافكاران حرفهاى با چاقو و تيزى را به سه دسته و گروه میتوان تقسيم كرد:
۱٫ تهديد و ارعاب
۲٫ تنبيه و گوشمالى دادن
۳٫ قتل از پيش برنامهريزى شده
هر يك از سه گروه بالا، ويژگىهاى مختص به خود را داشته و هيچ ارتباطى با دوئل و مبارزه رودررو ندارند. البته شباهتهايى نيز وجود دارد; ولى اهميت موضوع در شناخت و درك تفاوتها و اختلاف آنها با يكديگر است. مهمترين اشتراك (در هر وضعيتى) براى چاقوكشها، خشونت ذاتى چاقو، برندگى و كشنده بودن آن است. چاقو، مثل ضربه مشت يا چوب يا ضربه پا نيست كه بشود در برابرش با دست خالى دفاع نمود، چاقو به خاطر ذات برندهاش، به هر قسمتى از بدن بخورد، گوشت را به راحتى دريده و پاره میكند.
مسير حركت چاقو مثل مشت، قابل پيشبينى يا پيشگيرى نيست، محل اصابت چاقو متعدد و وسيع است; ولى مشت، محدوده حركتى كمى دارد، كسى كه با مشت حمله كند، قطعاً به نيت زدن ضربه به صورت، سر يا شكم اقدام مىكند، مهاجم با مشت به بازوى كسى نمیزند، ولى چاقو به هر قسمتى از بدن میتواند آسيب وارد كند.
تفاوتها
۱٫ در حالت اول چاقو جنبه تهديد و ترساندن دارد، چاقوكش با تكان دادن چاقو و تيزى، همانگونه كه قبلا اشاره شد، قصد رساندن پيامى دارد: «برو» «از من دور شو». معمولا در اين وضعيت، فاصله او از طعمه زياد است; ازاينرو كيف پول را بدهيد و برويد، كيف دستىتان را به نقطهاى دورتر پرتاب كنيد. يادتان نرود، يكدندگى با شجاعت، زمين تا آسمان فرق مىكند.
۲٫ خلافكار با قصد قبلى براى گوشمالى دادن و ادب كردن طعمه، به قربانی نزديك میشود. اگر چه كار سختى است، ولى سعى كنيد خونسرد باشيد، يا لااقل نشان دهيد كه آرام هستيد، خلافکار را تحريك نكنيد. معمولا زمانى متوجه چاقو میشويد كه مهاجم خيلى نزديك شده است. احساساتش را برانگيزانيد; احساسات عاطفىاش را، نه خصمانه.
۳٫ مورد شماره سه كمترين احتمال را در يك رويارويى دارد، قاتل به قصد كشتن آمده و قربانى وقتى متوجه چاقو میشود، كه به پهلویش فرو رفته باشد. براساس آمار روش شماره ۱ بالاترين ميزان و روشهاى ۲ و ۳ به ترتيب كمترين وقايع را به خود اختصاص میدهند. روش سوم به ندرت و روش دوم گاهى احتمال وقوع دارند، ولى روش اول بسيار شايع است.
تعداد کمی از روش سوم جان به در بردهاند. بهترين كار در مورد روش سوم، درگيرى با خود قاتل است; يعنى، قربانى نيز بايد قصد از پا درآوردن مهاجم را به هر قيمتى بنمايد حتا با وجود زخمى در پهلو، به آسانى تسليم نشود. در كل، مطالب گفته شده تنها نظريه است; يعنى، طبق اطلاعات به دست آمده از زندانيان و مراكز اورژانس، جان به دربردگان از درگيرىهاى خيابانى، نيروى انتظامى، پروندههاى قضايى و… اين جمع بندى نسبى حاصل شده است. هيچ فرمول و روش تضمينى و صددرصد مؤثرى در اين باره وجود ندارد. تبليغات برخى استادان هنرهاى رزمى و باشگاهها، هيچ پايه و مبناى علمى و منطقى ندارد.
هر يك از سه روش بالا، مىتواند در آنى تبديل به روش ديگر شود. نمىتوان تقسيم بندى معينى، هنگام بروز رويارويى، انجام داد. تنها بعد از اتمام درگيرى و پايان يافتن خشونت میشود آن را رده بندى نمود و اذعان داشت كه به كدام گروه تعلق دارد. بيشتر حملات مهاجمان كه با چاقو صورت میپذيرد، در حقيقت درگيرى فيزيكى يا رويارويى نيستند; اقدام به جرح يا قتل هستند. اگر موضوع را از اين زاويه بررسى كنيم، درمیيابيم كه اراذل و اوباش چاقوكش و متخاصم، قصد و نيت دوئل و مبارزه ندارند; آنان تصميم به زخم زدن (بريدن) يا قتل طعمه خود را دارند. حتا آدمهاى ناشى كه دچار جنون آنى میگردند، در آن لحظه سرشار از عصبيت و خشم، نيت كشتن و از پا درآوردن حريف را دارند.
اگر چه بعداً دچار پشيمانى و ندامت میشوند، اما در لحظه حساس عصبانيت، مقصودشان، كشتن طرف مقابل است، نه مبارزه و درگيرى فيزيكى. مساله بسيار مهم در درك و فهم موضوع چاقوكشى و روبرو شدن ناخواسته با آن، در شرايطى خشن، مبارزه و جنگ و درگيرى و زد وخورد نيست، بلكه زنده و سالم ماندن است. بين «مبارزه» و «درگيرى و زنده ماندن» تفاوت بسيار زيادى وجود دارد. اگر تفاوتها را ندانيد، نفهميد و درك نكنيد، حداقل اين است كه به شدت زخمى میشويد. هنگام روبرو شدن با چاقوكش، مبارزه و زد وخورد را فراموش كنيد; از صحنه خارج شدن در اسرع وقت، مهم است. در برابر چاقوكش و تيزىكار حرفهاى، اساساً، درگيرى فيزيكى يا دوئل، معنى ندارد. موضوع، مرگ و زندگى است، كه فرسنگها از بحث زد وخورد، فراتر است.
0 دیدگاه