ذن، موضوعی عمیق و پیچیده است. در این زمینه میتوان صدها صفحه مطلب و دهها کتاب، بررسی و مطالعه نمود. بحث پیرامون ذن بسیار وسیع و مفصل است. ذن و هنرهای رزمی به شکل ژرفی در یکدیگر ممزوج شدهاند. ذن به انضباط مغزی و هدایت هوش از طریق مدیتیشن نظر دارد. ذن نه تنها بر هنرهای رزمی بلکه بر دیگر مقولات اجتماعی ژاپن همانند، معماری، مراسم چای، شعرگلکاری، نقاشی و… هم تاثیر گذاشته و حضوری مشهود دارد.
نفوذ مکتب ذن بر شیوههای جنگی و رزمی، منجر به پدید آمدن بوشیدو (طریقه جنگجو) و در نتیجه رشد طبقه نظامی ساموراییها، زیر سایه آن گردید. حضور ذن در بوشیدو، موجب غنای معنوی و ریشه تغییرات ماهوی هنرهای رزمی، در قرن بعد شد. اغلب بزرگان فلسفه ذن، شاعر، نقاش و… به نوعی هنرمند بودهاند. بدون داشتن طبعی ظریف و بدون شناخت و درک هماهنگی، هارمونی، ریتم و رنگ در طبیعت و حرکتهای ناشی از آن نمیتوان ذن را شناخت.
ذن نه مذهب است نه فلسفه، نه روانشناسی، نه هیچ نوع علم دیگر ذن نمونهای است از آنچه بشر برای رهایی از قیود روحی و فکری و مغزی جستجو میکند. اصولا برای ذن تعریـف صریـح قطعـی و مطلـق نمیتـوان یـافت. ذن؛ یعنـی مهاجـرت از اضطراب. اصطلاحاتی همچون ذن، زانشین، مدیتیشن و… همانهایی است که در ادبیات عرفانی ما مراقبه و مکاشفه نامیده میشود. و گاهی نیز از آن به عنوان ریاضت نام بردهاند.
در زبان ژاپنی آنرا ذن مینامند، در زبان چینی، چان (chan) گویند. گفته شده، بودیدارما در اوایل قرن ۶ میلادی به چین رفت و چان را بسط و توسعه داد. ذن به روشنی ضمیر و بصیرت ذهن از طریق مراقبه (مدیتیشن) نظر دارد. براساس افسانهها، بودیداراما، نه سال در اتاقی در معبد شائولین رو به دیوار نشست و تمرکز کرد، تا به بصیرت ذهن دست یافت. بعضی دیگر افسانهها براین ادعا هستند که وی ۹ سال در غاری رو به دیوار نشست.
عارفان نامدار ایران زمین، از روزگاران کهن، آن را شناخته، به اهمیت آن پی برده و در این زمینه آثار سودمندی از خود به جای گذاشتهاند و آن را راهی برای درک بهتر حقیقت و رسیدن به آرامش آدمی میدانند. ضمیر خودآگاه مسئول نظارت بر حواس، در زمان هوشیاری و بیداری است، به عبارتی اعمال جسمی، فکری و ارادی انسان را هدایت میکند. ضمیر ناخودآگاه (به آن حافظه عادتی نیز میگویند.)، هدایتگر اعمال غیرارادی، مانند ضربان قلب، گردش خون، تنفس، عادات رفتاری و… است. غذا خوردن یا دوچرخه سواری کردن، هردو، توسط ضمیر ناخودآگاه مغز، هدایت و کنترل میشوند. ضمیر ناخودآگاه، مخزن عواطف و احساسات و خاطرات دوران کودکی تا حال است. ضمیر ناخودآگاه، رفتار را هدایت و نظارت میکند. اگر مغز را به یک کوه یخ شناور در آب تشبیه کنیم، شعور ظاهر (خودآگاه)، بخش کوچکی از کوه است که از آب بیرون آمده و نمایان میباشد، در حالیکه قسمت اعظم کوه، شعور باطن (ناخودآگاه) است که زیرآب پنهان مانده.
خصوصیت بارز این بخش از مغز (ضمیر ناخودآگاه)، تلقین پذیری زیاد آن میباشد. با تصور و یا ملکه کردن در اثر تکرار میتوان بر ضمیر ناخودآگاه تأثیر گذاشت و درآن تغییرات دلخواه را بهوجود آورد. تمرینات تکراری، تکنیکهای مختلف، تولید نیرو، توسط شوک کمر و از جمله اموری هستند که با تمرکز خودآگاه (ایشین ishin) به مرور و در اثر تکرار به ضمیر ناخودآگاه منتقل میشوند (موشین mushin).
هپنوتیزم یکی از راههای تغییر الگوهای ذهنی است. با تلقین با تصورات مورد نظر میتوان در رفتار، دگرگونی به وجود آورد. کاتا نیز شکل خاصی از مدیتیشن متحرک است. تمرکز فکر، در تمرینات مداوم، پس از سالها، موجب نهادینه شدن منظور آن تمرین در ضمیر ناخودآگاه میشود. شعور باطن یا ضمیر ناخودآگاه مثل یک کامپیوتر میباشد. میتوان برنامههای خاصی را روی آن ظبط کرد تا هنگام ضرورت و نیاز آنرا به کار برد. زبان برنامه نویس این کامپیوتر، تلقین و تصور در اثر تکرار است.
یکی از اهداف تمرینات کلاسیک و بنیادین کاراته، ملکه کردن و الگو نمودن اصولی از قبیل حفظ تعادل، انتقال نیرو و … توسط تلقین (تکرار) به ضمیر باطن است. در اثر تکرار، آنها را تبدیل به عادت در حافظه عادتی خود نماییم. نادیده گرفتن ذن در هنرهای رزمی مایه تاسف است. کـاراته، مفهـومی بیش از رقابت جسمی بین دو حریف؛ یعنی وسیلهای برای برتری فرد بر فرد دیگر، با وارد نمودن ضربه فیزیکی، دارد. کاراته، با دیگر هنرهای رزمی، اساسا راهی برای دستیابی به آرامش روحی و روانی، استراحت مغزی و فکری است. عمیقترین نوع اعتماد به نفس را، میتوان طی تمرینات کاراته به دست آورد.
به پیروی از ذن، هنر جنگیدن به وسیله شمشیر، به «کندو» تبدیل گشت و دیگر هنرهای رزمی پسوند «دو» به خود گرفتند. نقش ذن در هنرهای رزمی، تعریف ساده از آن را غیرممکن میسازد. زیرا ذن فاقد هرگونه نظریه است. ذن، دانشی درونی است و از نهاد شخص، سرچشمه میگیرد. تأکید ذن در هنرهای رزمی بر عمل شهودی است. هدف، آزادسازی فرد از خشم ناشی از پندارهای باطل یا هیجانات عاطفی میباشد وبر ارتقاء، سطح هوش، توجه ندارد. یعنی رسیدن به موشین (mushin). همان حالتی که سامورایی در میدان نبرد از خود بی خود میگشت و فارغ از هرنوع تأثیر عاطفی، خشم، غم، رحم و… خلسهوار با هدایت ضمیر ناخودآگاه، شمشیر میزد. هنرجوی کاراته نیز باید به چنین وضعیتی برسد. البته با این تفاوت که او هرگز مثل یک سامورایی به قصد نابود ساختن و یا نابود شدن مبارزه نمیکند.
۱- ایشین: تمرکز در لحظه
۲- ذانشین: حضور در لحظه
۳- موشین: غرق در لحظه
سلام ممنون از متن شما لطفا در مورد عرفانی ایرانی که به شیوه های ذن آشنا بودند نیز بنویسید
حتما در اولین فرصت اینکار را انجام خواهم داد.
از لطف شما ممنونم