لغت کانجی «بو» به معنی متوقف کردن نیزه است، و اشاره به راه و روشی دارد که در آن حریفی نباشد، در حقیقت حمله با عدم حمله تعویض شد. «فوناکوشی» به جای آنکه از Jutsu به «دو» برسد، به طور طبیعی عمل کرد، برای او تحول در شخصیت کاراته کا اهمیت بیشتری داشت تا فنون رزمی. در ورزش ما به پیروزی فکر میکنیم، ولی در «بودو» باید شکست را بیاموزیم، یعنی گاهی ضربه بخوریم. این مساله به آموزش راهی برای برتری جستن بر پیروزی یا دفاع برمیگردد، رفتن به فراسوی خودخواهی، تنها راهی که کاراته کا خود را با حریف یکی بداند.
در ژاپنی مثلی هست که می گوید «باختن برای بردن». در «بودو» وقتی ضربه ای میخوریم باید قدردان باشیم چرا که از آن درس می گیریم. در رقابت های کاراته لازم است قوانینی وضع شود تا از به کارگیری بسیاری از فنون خطرناک گرفته شود، درست مثل تمرینات سربازی که در فضایی خاص آموزش میدهند، و گاهی فراموش میشود که در جنگ واقعی قانونی وجود ندارد و دشمن از همه طرف حمله میکند. بسیاری از قوانین حاکم در مسابقات کاراته (کنترلی) در رویارویی واقعی بی معنی هستند.
در مسابقه کاراته کا فقط از روبرو عکس العمل نشان میدهد، و اگر حواسش به پشت سر باشد فقط زمان را از دست میدهد. مثلا در بوکس ضربات را فقط به بالاتنه میزنند، چون ضربه زدن به قسمتهای پایین تنه ممنوع است، ازاینرو گارد و دفاع دست هم بالاست، برای اینکه بوکسور مطمئن است حریف به پاهایش ضربه نمیزند. ولی در کاراته سطح بیشتری از بدن مورد اصابت قرار میگیرد، درنتیجه شیوه دفاع (Kamae) هم تغییر می کند.
در جودو مبارزه با شتاب آغاز می شود، آن هم بدون فکر کردن؛ به امکان بالقوه حمله حریف از جهات مختلف. فاصله و زمان دهی در جودو معنی ندارد. درگذشته، تمرینات «کندو» بیشتر روی داچی «کوکوتسو» بود. امروزه، به خاطر قوانین ورزشی دیگر خبری از حمله به پایین تنه «gedan» نیست و وضعیت دفاع صرفا متوجه بالا تنه شده. درگذشته ضربات مشت صورت و گردن را نشانه میگرفت، ولی امروزه حمله به سر خطا محسوب میشود (البته در سبک کیوکوشین). پس میتوان مدعی شد: ورزش در کنار بودو معنی میدهد. یعنی مهار خشم هم در آن وجود دارد.
0 دیدگاه