آنهايي كه اهل خواندن زندگي خصوصي ورزشكاران هستند، ميدانند كه ويژگيهاي شخصيتي ورزشكاران از زمين تا آسمان با هم فرق دارد. بعضي ورزشكاران، بعد از دوره ركود يا افت، دوباره اوج ميگيرند اما بعضي در همان ركود باقي مي مانند و افسرده ميشوند. اخيرا روانشناسان ورزشي، مفهوم ديگري را نيز در اين بحث وارد كرده اند؛ يك ويژگي شخصيتي با عنوان غرور افراطي. در ادامه با مدیر ذهن همراه باشید.
غرور افراطي از اوايل قرن بيستم مفهوم مورد علاقه روانشناسان بوده است: «گرايش افراطي به بي عيب و نقص بودن، كوچكترين اشتباه خود را گناه نابخشودني دانستن و مضطربانه در انتظار پيامدهاي شكست نشستن». به بيان سادهتر، اين افراد معيارهاي خيلي خيلي بالايي را براي موفقيت در نظر ميگيرند و اگر به آن اهداف بلندپروازانه نرسند، خود را شكست خورده ميدانند. آنها دنيا را با قانون همه يا هيچ ميشناسند و هر نتيجه اي را يا شكست كامل ميدانند، يا موفقيت كامل (سياه و سفيد).
در ورزش، اين پديده به وضوح در نظر ورزشكاران بعد از انجام مسابقه نمود پيدا ميكند.آنهايي كه مساوي گرفتن را يك شكست بد ميدانند و اصلا به عوامل ديگري كه در نتيجه گيري دخيل هستند، توجهي ندارند؛ احتمالا افرادي مغرور هستند. اگر قبل از مسابقه نيز سراغ ورزشكاران با غرور كاذب (باد دماغ دارند) برويد، ميبينيد كه بيش از هرچيز ديگري، ترس از شكست ذهن شان را مشغول كرده.
مفهوم غرور را يك روانشناس به نام هاماچك به غرور بهنجار و نابهنجار تقسيم كرد. كساني كه غرورشان بهنجار يا سازگارانه است، معيارهايي را براي خود در نظر مي گيرند اما به جاي اينكه آن معيارها برايشان مهم باشد، خود تلاش كردن براي رسيدن به هدف در نظرشان اهميت دارد.
در واقع؛ اين افراد از كار و تلاش زياد لذت ميبرند و وقتي كه در انجام دادن يا ندادن كاري آزادند، سعي ميكنند آن را به بهترين نحو ممكن انجام دهند. غرور بهنجار نه تنها موجب مشكلي نميشود، بلكه باعث ميشود، فرد استعدادهاي خودش را شكوفا كند و به احساس رضايت مطلوبي دست يابد. غرور نابهنجار اما به همان تعاريف اوليه نزديك است. افراد با غرور نابهنجار با روان رنجور، بيشتر در فكر آن هستند كه مبادا اشتباهي از آنها سر بزند.
آنها هيچ وقت كاملا احساس پيروزي نميكنند و حتي اگر از ديگران بهتر كار كنند، بازهم احساس رضايت ندارند. اين افراد تا به موفقيت دست پيدا ميكنند، خودشان را سرزنش ميكنند كه چرا به هدف بالاتري دست پيدا نكرده اند. آنها در اين زنجيره بي انتها گرفتار ميشوند و هميشه با خودشان درگيرند. ورزشكاران مغرور داراي باد دماغ ميتوانند محدوديت هاي بدني خودشان و محدوديت هاي امكانات جامعه را بپذيرند و براساس آن، اهداف انعطاف پذيري مانند كسب يك مقام خوب در مسابقه را براي خودشان در نظر بگيرند. آنها براي رسيدن به اين هدف تلاش ميكنند و همين تلاش هم آنها را راضي ميكند و اعتمادبه نفس شان را بالا ميبرد.
0 دیدگاه