برای درک و فهم بهتر مبحث کاتا قبل از هر چیز باید تاریخ پیدایش و ریشه های آن را مطالعه کنیم. آگاهی کامل از روند تکاملی هر کاتا طی قرون گذشته، کمک بزرگی در فهمیدن ارزش و تاثیرات گوناگون کاتا بر فلسفه کاراته خواهد کرد.
هزاران سال پیش که امکانات بشر ساده بود، مهارت های شکار، نزاع و موضوعاتی از این دست، بسیار پُراهمیت محسوب می شدند و تجارب موجود در هر قبیله یا جامعه نسل به نسل توسط مسن ترها به جوانان منتقل می شد.
«اوکیناوا» بزرگترین جزیره مجمع الجزایر «ریوکیو» میباشد و «اوکیناواته» (هنر رزمی اوکیناوایی) از ترکیب هنرهای رزمی چینی و هنر رزمی اوکیناوایی در آن جزیره به وجود آمد. بعدها با آمدن به سرزمین اصلی ژاپن نام «کاراته» به خود گرفت. در قرن یازده میلادی در خلال جنگهای «میناموتو» و شکستهای پی در پی آنان، تعدادی از «سامورایی های» میناموتو دست از جنگ کشیدند و در اوکیناوا اقامت نموده و تشکیل خانواده دادند.
دانش رزمی و روشهای جنگاوری آنان تاثیر ژرفی برشیوه های جنگاوری نجیب زادگان اوکیناوا بهجا گذاشت، یکی از مهمترین باورهای «بوجیستو»(هنرجنگیدن سلحشوران باستان) شوالیه های میناموتو اعتقاد به تشابه ذاتی تمام حرکات رزمی بود.
به نظر آنها، زد و خورد تن به تن، گرفتن وگلاویز شدن، یا به کار بردن سلاح و… گرچه در ظاهر متفاوتاند، ولی ذاتا از یک سری قانون مشابه پیروی مینمایند. یعنی تمام روشهای مبارزه تابع وزن و حرکات یکسان فیزیکی هستند، چون دراصل یک هدف و یک مفهوم را دنبال میکنند(غلبه بر حریف)، و هنرجو با آموزش و یادگیری یک نوع حرکت(یک تکنیک)، قادر است آن را برای منظورهای مختلف به کار گیرد. آثار این فلسفه کهن رزمی هنوز در بسیاری از سبک های کاراته مشهود است.
در برخی کاتاها، یک تکنیک به تنهایی در موارد و اهداف گوناگون به کار میرود و نظریه همانند بودن ذاتی تکنیکهای به ظاهر متفاوت دفاع یا حمله، گرچه خیلی بحث برانگیز و مناقشه آفرین است، ولی از منظر فلسفه تاریخی کاراته موضوعی صحیح میباشد. براین اساس، فرضیه هر حرکت با موارد مصرف گوناگون «تکنیک های چند منظوره» را به طور وسیعی در کاتاها میتوان مشاهده نمود.
0 دیدگاه