1 × 30,000 تومان
40,000 تومان
دسترسی: موجود
این کتاب توسط نزدیکترین دوست و یار بروس لی – یعنی همسرش – نوشته شده و به چاپ رسیده است و حاوی نکات برجسته ای از زندگی شخصی بروس، از دوران کودکی تا ستاره شدنش در دنیای سینما و مرگ اسرار آمیزش در هنگ کنگ است .که با بیانی ساده و صمیمی به رشته ی تحریر در آمده است./
فصل اول :
حدود ظهر بود، در روز ۲۰ ژوئیه ی سال ۱۹۷۳ بود که از خانه ی ” کوولون مان” بیرون آمدم تا با یکی از دوستانم ناهار بخوریم. بروس در اتاق مطالعه اش نامه ای به منشی اش دیکته می کرد. اتاق مطالعه مهمترین اتاق خانه محسوب می شد. بروس تمامی کتابهایش را در این اتاق گذاشته بود. کتابخانه ای عظیم حاوی چند هزار جلد کتاب درباره ی کلیه ی رشته های رزم تن به تن ( چه قدیم و چه جدید) به علاوه سلاح های مختلف، کتابهای مربوط به آمادگی جسمانی و نرمش سوئدی ، کتب رشته های مختلف ورزشی ، کتابهایی درباره ی فیلم سازی و نیز کتب فلسفه ی غرب و شرق ، البته کانون این اتاق میز تحریر و تلفن های روی آن بود. بروس عملاً در این اتاق زندگی می کرد. او ساعت ها در را به روی خود می بست و مشغول خواندن و مطالعه می شد. بروس امور خود را عمدتاً از پشت همین میز تحریر اداره می کرد. همچنین بر روی فیلنامه های راه اژدها و اژدها وارد می شود ، و نوشته های کلاسیک در مورد هنر رزمی کونگ فو کار می کرد….
فصل دوم :
اولین بار بروس لی را در بهار ۱۹۶۳ ملاقات کردم . من آن موقع در دبیرستان ” گارفیلد سیاتل ” درس می خواندم. بروس لی که دانشجوی سال آخر رشته ی فلسفه در دانشگاه ” واشنگتن ” بود . برای ایراد سخنرانی در زمینه ی فلسفه ی شرق به دبیرستان ما آمده بود و من همیشه او را در راهروهای دبیرستان می دیدم. اولین زمانی که با او برای اولین بار رو در رو شدم و صحبت کردم زمانی بود که یکی از دوستان چینی من که نزد بروس تعلیم ورزش رزمی می دید ، مرا به باشگاه زیر زمینی بروس واقع در محله ی چینی های سیاتل که سلولی خفه و کوچک به اندازه ی ۶*۶ متر مربع بود، برده بود . بروس اسم آنجا را موسسه ی جون فان کونگ فو گذاشته بود. اسم چینی بروس ، لی جون فان بود و کلمه ی کونگ فو را به لحجه ی کانتونی ، کونگ فو تلفظ می کرد.او تدریس و تعلیم کونگ فو را از پارکینگ های خیابانی ، ساختمان های متروکه ، سالن های ژیمناستیک و مدارس یا سالن های خیریه آغاز کرده بود. پس از مدتی وقتی که متوجه ارزش و اهمیت هنرهای رزمی در آمریکا شد- آن موقع کاراته تازه داشت پا می گرفت – تصمیم گرفت که باشگاهی افتتاح کند.
فصل سوم :
بروس در تاریخ ۲۷ نوامبر ۱۹۴۰ در بیمارستان چینی سانفرانسیسکو متولد شد .فرزند آقا و خانم ” لی هوی چوئن ” بود . بازیگری بی شک در خونش جاری بود چون پدرش هم ستاره ی مشهور سینما از گروه اپرای کانتونی ( یکی از کانونهای دائمی موسیقی چینی ) بود . در واقع تنها دلیلی که بروس در آمریکا متولد شد این بود که پدرش به همراه گروه نمایش خود در آمریکا به سر می برد. البته وقتی بروس متولد شد ، پدرش ۴۵ کیلومتر دورتر در محله ی چینی های نیویورک سر گرم اجرای نمایش بود. بروس متولد سال اژدها بود و به همین خاطر، تماشاچیان فیلم هایش او را به اسم ” لی ئی لونگ ” می شناختند . این اسم را کارگردان یکی از فیلم هایشدر دوران به او داده بود. مادرش ” گریس لی ” نیمه اروپایی و کاتولیک بود و اسم” لی جون فان ” را برایش انتخاب کرد. معنی این اسم ، بازگشت به سانفرانسیسکو است. طبق گفته مادرش ، این اسم بر بروس گذاشته شد. چون حس می کرد روزی به سانفرانسیسکو باز خواهند گشت و همان جا زندگی می گذرانند.
فصل چهارم :
ورود به آمریکا برای بروس مثل ، هزاران مهاجر دیگر توام با دشواری بود . البته نسبت به خیلی های دیگر وضعیت بهتری داشت چرا که به علت تولد در آمریکا یک شهروند آمریکایی محسوب می شد و تا اندازه ای با انگلیسی آشنایی داشت. اگر چه می بایست خیلی زحمت بکشد تا زبانش بهتر شود. وی به راحتی می توانست نزد چینی هایی که قبلاً به آمریکا آمده و به نوعی دور هم جمع شده بودند، کار و سرپناه پیدا کند . ابتدا نزد یکی از دوستان قدیمی پدرش در سانفرانسیسکو رفت و با تدریس رقص مقداری پول جمع کرد. سپس ” روبی چو” صاحب یک رستوران در سیاتل و شخصیتی مطرح در سیاست محلی پیشنهاد کرد در قبال کار در رستوران ، اتاق بالاخانه ی رستوران را در اختیارش بگذارد. وی نیز از دوستان پدرش بود بروس نیز با شنیدن پیشنهاد یک کار دائم فوراً عازم سیاتل شد. او بر اساس الگوی کلاسیک زندگی آمریکایی روزها درس می خواند و شبها کار می کرد تا بتواند وارد کالج شود در دبیرستان فنی ادیسون ثبت نام کرد و شبها در رستوران روبی چو ف مشغول به کار می شد اغلب در کنار آن به کارهایی سبک تر مثل قرار دادن صفحه های آگهی داخل صفحات روزناکه ی سیاتل تایمز می پرداخت. سرانجام در گوشه ای ازآشپزخانه رستوران تشکی می انداخت و در ایام بیکاری ف در این گوشه به تمرین کونگ فو مشغول می شد.
فصل پنجم :
اولین آشیانه ی ما در خانه ی جیمز لی در اوکلند ، کالیفرنیا بود . اسباب کشی ما به آنجا از بسیاری دلایل کاری درست بود یکی از این دلایل، وفات خانم جیمز لی بود. با در گذشت همسر جیمز، دو فرزند خردسالش بی مادر ماندند. من از این که می توانستم به بچه ها برسم ، خانه داری کنم و کمکی برای آنان باشم بسیار خشنود بودم بعضی از گزارشگران و نویسندگان مجلات سینمایی داستانهای مبالغه آمیزی درباره ی فقر ما، در آن برهه از زمان نوشتند. در واقع ، اولین موسسه ی ” جون فان” که توسط بروس لی و جیمز در برادری تاسیس شد . کاملاً موفقیت آمیز بود البته بروس آن موقع ماهی چند صد دلار بیشتر در آمد نداشت ولی خرج و مخارج ما هم کم بود با شغلی که بروس داشت معمولاً دشمنان زیادی برای خود می تراشید . قبل از آنکه بروس تعلیم کونگ فو را آغاز کند این هنر رزمی ، هنری ناشناخته بود.
فصل ششم :
سریال زنور سبز در زمره ی موفق ترین و به یاد ماندنی ترین سریل های تلویزیونی آمریکا بود که آنچه که توجه همگان را می توانست جلب کند بروس و کونگ فویش بود. بروس برای تهیه ی اولین اکران سریال چندین بار در شهرهای مختلف کشور به روی صحنه آمد. تاثیر بروس حیرت انگیز بود. یکی از منتقدین صریحاً اظهار نظر کرده بود : ( من می توانم به تهیه کنندگان زنبور سبز بگویم که چطور این سریال را بهتر کنند، حتی قبل از پخش شدن سریال. آنان باید اجازه دهند که زنبور ضارب ،” کاتو” خود دیالوگ خودش را بنویسد. او تیزهوش و بامزه است.) در واقع زنبور سبز فقط در فصل ۶۷-۱۹۶۶ به سی قسمت بالع می شد. ( البته قسمت هایی از آن چندین بار تکرار شدند.) بعدها بروس در مورد ان گفته بد که به نظر او سریال برای جلب توجه بزرگسالان ، به صحنه های مهیج جیمز باندی بیشتر احتیاج داشت.
فصل هفتم :
استرلینگ سیلیفانت، فیلنامه نویس، و یکی از دوستان نزدیک بروس و شخصیت های نامدار هالیوودی اظهارات زیر را در مورد بروس اعلام کرده بود . او خود نیز در گروه شاگردان بروس قرار داشت . گروهی که شامل جیمز گارنر، الکه سومر، سی وینتراب ( بازیگر نقش اول سریال تارزان ) و کریم عبد الجبار ، قهرمان بسکتبال آمریکا نیز بود. استرلینگ معتقد بود :” برخی از نقش های بروس واقعاً به صحنه هایی از مبارزه ی حقیقی برعلیه تعصب شباهت داشتند . او هرگز حاضر نشد در نقش های مبتذل و مسخره ظاهر شود . این خلق و خوی او را همگان تحسین می کردند. بروس همیشه اصرار داشت که یک انسان باشد.
فصل هشتم :
استرلینگ سیلیفانت می گوید : ” در تمام عمرم هیچ زن یا مردی را ندیده ام که به اندازه ی بروس لی مهیج بوده باشد.” طبیعی بود که بروس برای فیلمی براساس هنرهای رزمی به سراغ جیمز کابورن و استرلینگ برود. فیلمی که بعدها به نام ” نی لبک خاموش ” تولید می شد. هر دو نفر از شاگردان بروس بودند و هر دو به طور غیر رسمی مدتها از مشاورین بروس در امر فیلم های تلویزیونی یا نقش های سینمایی به حساب می آمدند.
فصل نهم :
متن نامه های بروس از پاک چنگ وضعیت اسف انگیز را به تصویر می کشید.
در پی هم نامه ای در ۲۸ جولای نوشته شده است.
نامه هایی برای همسرش که متن نامه ها در کتاب نوشته شده است.
فصل دهم :
جیمز کابورن می گوید : بروس در اواخر عمرش اضافه وزن پیدا کرده بود….
تغییری در وی رخ داده بود هرکسی می توانست به او ضربه بزند ….
دیگر مجبور بود دائماً محافظ هایش را در اطرافش نگه دارد…
لووی به یکی از روزنامه های هنگ کنگ گفته بود که بروس سعی کرده با چاقویی وی را از پا در بیاورد . بروس در جواب گفته بود . اگر می خواستم لووی را بکشم احتیاجی به چاقو نبود با ۲ انگشت او را از پا در می آوردم.
فصل یازدهم :
شاید آنچه که در تمامی فیلم های بروس توجه همه را جلب می کند و بر پرده ی سینما نقش می بندد نیرو و نشاط و جنب و جوش بروس است او مملو از این انرژی و نیروی درونی بود و هر چه بیشتر انرژی اش را می سوزانید ، جان بیشتری می گرفت موفقیت به دست آمده هم به جای این که او را آرام کند انگار قدرت بیشتری به او می بخشید بروس به ادریان مارشال کفته بود . ” من جوش و خروش نیرویم را در درون احساس می کنم .”
۱- روی سبد خرید کلیک کنید.
۲- نشانی خودتان را با کد پستی وارد کنید.
۳- مبلغ خرید را به صورت آنلاین پرداخت کنید.
البته از ثبت سفارش مطمئن شوید.
سفارشات ساعت ۱ بعد از ظهر هر روز تحویل دفتر پست می شوند.
می توانید مبلغ سفارشتان را کارت به کارت کنید یا به حساب بانکی واریز کنید.
سپس با ما تماس بگیرید تا بسته را برایتان بفرستیم.
سرویس پیک موتوری سریع ترین راه خرید است. تلفن سفارش: ۰۳۱۳۲۲۴۴۷۲۸
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.