بعضى از مربىهاى رزمى، ناخواسته، مطالب نادرستى جهت چاقو و راههاى پيشگيرى به شاگردان و هنرجويان یاد میدهند و تعاليمشان، بيشتر شبيه بازىهاى كامپيوترى با «كىبورد»است، تا مبارزه واقعى. اميدوارم هرگز شرايط واقعى براى هيچكس رخ ندهد تا بخواهد مقايسه نمايد. سازندگان كارخانجات خودروسازى، دلشان نمىخواهد سرنشينان خودروها دچار حادثه و مرگ شوند; ولى، احتمالات را در نظر گرفته و طرح مقابله با حوادث را در ساخت محصولاتشان لحاظ مىنمايند. در رابطه با هنرهاى رزمى نيز چنين قياسى مقبول است.
موضوع شاید کمی پيچيده باشد. خيلى از مربىها با گفته من، مبنى بر احتمال عدم موفقیت در رويارويى با چاقوکشان، موافق نيستند. اگر به فيلمهاى آموزشى، تمرينات باشگاهى و… تكيه كنيم، نظر بنده كاملا غلط مىشود; ولى شرايط واقعى و جارى و سرشار از وحشت و استرس، تمام جنبههاى ديگر را تحتالشعاع قرار مىدهد; چون كه نزاع و درگيرى با يك چاقوکش، فيلم و بازى نيست!
«براى درك بهتر مطلب، دست به دامان علم رياضيات شده تا احتمالات و شانس را به شما نشان دهم. با بررسى احتمالات و مغايرتهاى موجود در يك درگيرى فيزيكى در برابر چاقو، به سادگى مىتوان دريافت كه چقدر شانس چاقوكش زياد است و هر چه كه در زمان، سُستى به خرج داده در صحنه بمانيد، احتمال زخمى و یا كشته شدن بيشتر مىشود» (كتاب جان به در بردن از حمله چاقوكشان).
«فرمول معروف E = MC2 كه توسط آلبرت انيشتن، نظريه پرداز معروف، ابداع شده، يكى از معروفترين نظريهها و فرمولهاى فيزيك، است. اين فرمول در عمل ثابت نشده، ولى در عين حال، از نظر تئورى نيز رد نگرديده، يا مغايرى نداشته است» (كتاب جان به در بردن از حمله چاقوكشان). انيشتن معتقد بود نظريه او شامل هرچيزى نمىگردد، جالب است! يعنى محكمترين فرمول فيزيك، در عين حال اشتباه است (طبق گفته انيشتن). شايد علت اينكه هنوز اين نظريه درحد تئورى باقى مانده و تبديل به قانون نشده، همين باشد. با همه اين تفاسير سر سوزنى از ارزش فرمول انيشتن كاسته نمىگردد چرا؟
با وجود ثابت نشدن صحت فرمول فيزيك گفته شده، در قوانين رياضيات محض، نمىتوان آن را انكار كرد و ناديده انگاشت. به همين شكل، راهى براى پوشش دادن يا بررسى حركات يك چاقو و تيزى سرگردان، در قالب فرمولهاى رياضى وجود ندارد. عوامل و دلايل زيادى در اجرايى بودن حركت چاقو، نقش داشته و دخيل هستند. پيش بينى دقيقى از مسير حركت آن امكان پذير نيست. نمىشود گفت كى و چگونه و از چه زاويه، چاقو فرود مىآيد. تنها مىتوان احتمالاتى را حدس زد كه با درصدى كمتر يا بيشتر به وقوع بپيوندد.
دلايلى كه در اين زمينه ذكر مىشود، حدسى هستند (نظريه). درباره چاقوكشى و احتمالات و علل آن، هيچ نظريه مستدل و علمى وجود ندارد. هيچگاه از نظر علم رياضى، تحقيق و مقايسهاى در اينباره صورت نگرفته (اساساً علم نيست كه متفكرين درباره آن انديشه كنند)، براى همين دلايل مورد ادعا، جنبه حدس و گمان داشته و فرضى هستند.
با عنايت به رياضيات، به اين حقيقت دروغ مىرسيم كه مىتوان با چاقو مبارزه كرد. اگر علم رياضى را خطا و نادرست بدانيم پس حتماً با چاقو میشود مقابله كرد، نظر شما چیست؟ استفاده از علم رياضى و مقايسه در بحث چاقوكشى، ما را در درك بهتر موضوع، گستردگى دامنه عمل چاقو، وابستگى آن به عوامل متعدد و بىحد، رهنمون مىسازد. بنشينيد، كلاهتان را قاضى كرده و حساب دو دو تا چهار تا كنيد; حساب رياضى، هرچه بيشتر پيش برويد، متوجه مىشويد آنهايى كه از دفاع در برابر چاقو حرف مىزنند، در تدارك خودكشى به وسيله چاقو هستند.
تعيين شناسايى مُتدها و روشهاى متفاوت حمله با چاقو و راههاى پيشگيرى آنها، كارى بسيار مشكل يا حتا غير ممكن است. اگر مقدار متغيرهاى موجود در يك فرمول رياضى را ندانيد چطور مىخواهيد به نتيجه و جواب برسيد؟ وقتى احتمالات رويارويى با چاقو و قمه را ندانيد و از عوامل تعيين كننده و مهمى كه بر نتيجه، تأثير مىگذارند، آگاه نباشيد، چطور مىتوانيد از خود دفاع نماييد؟ اگر چه رزمى كار باشيد.
در مبارزه با چاقو و راههاى پيشگيرى، حساب دو دوتا چهارتا اشتباه است، مقادير و متغيرها خيالى و فرضیاند، دانش تخيلى و بىثبات علمى فاقد ارزش است و غيرقابل اتكا. فرمولهاى رياضى، دروغ نمىگويند; ولى آدمها، دروغ مىگويند; علم رياضى به ما مىگويد درجايى كه از ميزان و مقدار متغيرها بىاطلاع هستیم، نتيجه گيرى، كار مشكل يا غيرممكنى است. اما بعضى مربىهاى خوش سخن، مدعى مىشوند كه به راحتى مىتوان چاقوكش را خلع سلاح نمود.
هر مقدار توانايى و عامل مثبتى كه براى قابليتهاى خود در نظر مىگيريد، همان مقدار هم براى طرف مقابل بايد فرض كنيد. چون او هم آدم است و قدرت حركت و جابه جايى و تجزيه و تحليل دارد; مجسمه که نيست. «اجازه بدهيد كمى وارد درس رياضيات شويم و با استفاده از احتمالات رياضى و وجود متغيرها شرايط درگيرى فيزيكى با چاقو را بررسی كنيم. نتيجه پايانى، هر كسى را متقاعد به پرهيز از درگيرى و مقابلهى فيزيكى با چاقوكش مىكند.
در ابتدا بارمبندى از يك تا بيست را بسته به شرايط فيزيكى، مهارت فنى و… در نظر مىگيريم. شماره يك متعلق به فردى معلول روى صندلى چرخدار و شماره بيست متعلق به استاد هنرهاى رزمى است كه تجربه بارها درگيرى واقعى با چاقو و پيروزى در آنها را داشته. به عنوان مثال: شماره پنج را فردى بدون تعليمات رزمى، جسماً سالم و فاقد فيزيك بدنى متناسب در نظر مىگيريم. براى هر پنج تكنيك رزمى كه به صورت صحيح و ناخودآگاه و غیرارادی اجرا نمايد، يك امتياز، به ازاى هر چهار سال سابقه تمرين هنرهاى رزمى، يك امتياز، به ازاى هر تجربه قبلى در برابر چاقوكش، يك امتياز، برترى يافتن در زد و خورد با خلافكار نيز دو امتياز قایل مىشويم. ده امتياز هم براى طرف مقابل كه تيزى به دست دارد در نظر مىگيريم. خوردن هر ضربه سنگين، منفى يك امتياز، هر بريدگى سطحى با چاقو، منفى سه و ضربه سنگين چاقو، بريدگى عميق را منفى ده فرض مىكنيم.
حل مساله را ادامه مىدهيم، دوست فرضى ما امتياز پنج دارد (بدون هيچ تجربه قبلى) خلافكار رودرروى او نيز از هر نظر شبيه دوست ماست، با اين تفاوت كه چاقو در دست دارد، ده امتياز به او اضافه مىگردد (به خاطر داشتن چاقو). دوست ما پنج در برابر حريفى با نمره پانزده. هر حركت چاقو مىتواند منجر به وارد شدن زخمى سطحى به دوست ما شود; يعنى سه امتياز از دست بدهد و نمرهاش دو در برابر پانزده شود. فراموش نكنيد احتمالات اين معادله و فرمول در هر سه ثانيه ممکن است تغيير كنند. يعنى مختصات معادله، تابعى از متغير زمان هستند.
كمى فكر كنيد، پنج در برابر پانزده در سه ثانيه اول. با آغاز اولين حركت خلافكار و حمله به دوست ما مختصات تغيير مىكند: دو در برابر پانزده. اگر مهاجم داراى تجارب قبلى در زمينه ى چاقوكشى باشد نمره ابتدايى او از پانزده بالاتر خواهد بود» (كتاب جان به در بردن از حمله چاقوكشان).
اگر دوست ما به وسيله چاقو، دو الى سه زخم بردارد، وضعيت به سرعت وخيم مىشود. در چند ثانيه زودگذر، با مرگ روبرو خواهد شد. اگر فكر مىكنيد فرمول و استدلال بالا نابه جا و اشتباه است، نظر شما چيست؟ دربرابر چاقو، چه تجربه عملى و حقيقى داريد؟ منظور تمرينات باشگاهى نیست، اتفاقى حقیقی است. «پس خواهش مىكنم از رويارويى با خلافكار چاقو به دست دورى جوييد».
0 دیدگاه